“طراح UX دقیقاً چه میکند؟”
داده پردازان راما
می خواهم تجربه کاربری را با یک داستان برایتان توضیح بدم:
کمتر از ده دقیقه به جلسه مانده بود و باید زودتر به دفتر می رسیدم.طبق معمول در پارک نزدیک شرکت، سنگ فرشها را نادیده گرفته و بی ملاحظه از وسط چمن رد شدم.
البته هیچ چمنی در مسیری که من عبور می کردم وجود نداشت. انگار آدمهای عجول و بیملاحظه ای مثل من آنقدر زیاد است که زودتر رسیدن از هر چیزی برایشان مهم تر باشد. در واقع، ما ناخودآگاه مسیر متفاوتی را برای خودمان ایجاد کرده بودیم که با آنچه طراح از قبل پیش رویمان گذاشته بود، تفاوت داشت.
شاید بپرسید که ربط داستان به تجربه کاربری و UX چیست؟
در واقع هنگام عبور از آن مسیر زیبا راحت نبودم و ترجیح میدادم مسیر دیگری را جایگزین کنم! این یعنی گرچه طراحی ظاهری زیبا بود، ولی تجربه راحتی را برای من ایجاد نمی کرد، یعنی یک جای طراحی ایراد داشت!
طراح پارک زحمت زیادی برای طراحی پارک کشیده که مسیرهای پیچ در پیچ و زیبایی خلق کند، ولی در نهایت، شهروند(نه همه شهروندان) اولویت اصلی اش زودتر یا راحت تر رسیدن به مقصد است.البته به این معنا نیست که زیبایی را نادیده بگیریم! چراکه مخاطب در ناخودآگاه خود زیبایی را درک میکنه و رابط کاربری یا همان User Interface هم برایش مهم است.
خب کمی وارد تعریفهای حرفه ای تر شویم.اگر میخواهید بعد از خواندن این وبلاگ برای بقیه توضیح دهید که تجربه کاربری چیست و به چه درد ما می خورد و طراح UX چه کارهایی باید بکند، با داده پردازان راما همراه شوید.
تجربه کاربری یا UX چیست؟
سازمان جهانی استاندارد (ایزو) تجربه کاربری را اینگونه تعریف میکند:
تجربه کاربری (User Experience)یا به اختصار UX، شامل رفتارها، نگرشها و احساسات یک کاربر درباره استفاده از یک محصول، سامانه یا سرویس خاص است. یعنی در تعامل انسان و رایانه، جنبه های کاربردی و تجربههای ارزشمند و معناداری برای کاربر وجود دارد که به صورت عاطفی بر او اثر میگذارد و احساسش را تغییر میدهد.
کمی ساده تر به تعریف تجربه کاربری بپردازیم:
تجربه کاربری بازخورد کاربر هنگام استفاده از محصولات یا خدمات شماست؛ به عبارت دیگر، کاربر وقتی از محصول شما استفاده می کند، چه حسی دارد و چه فکری می کند.
اصطلاح تجربه کاربری را اولین بار، دان نورمن در دهه 80 استفاده کرد، اما مفهوم آن، مدت زیادی قبل از آن هم وجود داشت.قرن هاست که انسان ها به دنبال بهینه سازی محیط اطراف خود برای حداکثر راحتی مردم هستند. حتی از زمان انسان ها اولیه، همه به دنبال تجربه کاربری بهتر بوده اند.اگر این گونه نبود باید تا الان این همه اختراع برای راحتی بشر وجود نداشت.
بدون اغراق می توان گفت، مهمترین اصل در طراحی UX خوب این است که بهترین راه حل را بدون پیچیدگی یا سختی، پیش روی کاربر بگذاریم. پس از این اصل، رعایت سادگی و ظرافت در آنچه به کاربر ارائه می دهیم، از اهمیت بالایی در افزایش کیفیت تجربه کاربری برخوردار است.
البته تنها استفاده آسان از محصول ملاک نیست. محصولاتی مثل شرکت Apple که UX فوقالعادهای دارند، نه تنها به کاربرد راحت آن توجه دارند، بلکه بر جنبههای دیگری مثل لذت، کارایی و سرگرمی هم تمرکز میکنند.

طراحی تجربه کاربری (UX Design) چیست؟
طراحی تجربه کاربری یا UX Design یعنی محصول و فرآیند کار را طوری برای کاربر ساده، کم دردسر و زیبا طراحی کنید که در تمام مراحل کار با سیستم شما تجربه خوبی برایش رقم بخورد و احساس رضایت کامل داشته باشد.
به زبان ساده تر یعنی عناصر و فرآیند را طوری طراحی کنید که استفاده از محصول و خدمات برای کاربر آسان، کارآمد و لذت بخش باشد.
یک مثال در این باره بزنیم:
فرض کنید وارد یک فروشگاه اینترنتی شده اید، اول که 10 -15 ثانیهای شما را معطل کرده که صحفه بارگذاری شود. وقتی محصولی را انتخاب کردی که مشخصاتش را ببینید، توضیحات محصول را می بینید و یک عکس از محصول. عکس از نماهای دیگر محصول وجود ندارد. این کمی شما را دودل میکند اما چون تخفیف دارد و قیمتش کمتر از جاهای دیگر است تصمیم میگیرید بخرید.
دنبال دکمه خرید میگردید اما پیدا نمیکنید. کلی اسکرول میکنید و آن پایین یه گوشه دکمه خرید را میبینید. کلیک می کنید تا به سبد خریدتان اضافه شود ولی شما را به صفحه پرداخت میفرستد؛ یعنی اگر بخواهید چیز دیگری بخرید باید برگردید دوباره سرچ کنید.
از همان اول در هر مرحله شما یک تجربه بد داشتید و در ذهنتان میگفتید که اگر فلانطور بود بهتر بود و حتی ممکن است باعث شود از خرید منصرف شوید.
طراحی User Experience یعنی تمام این مراحل طوری طراحی شود که همه چیز کاملاً برای کاربر آسان و در دسترس باشد.از لحظه ورود تا موقع دریافت کالا و خدمات و حتی استفاده از محصول!
این روزها بازار UX در دنیای نرم افزاز و وبسایت ها و بازی ها حسابی داغ است؛ چون همه می دانند که کاربران بیشتر وقت خود را در دنیای مجازی می گذرانند. خب قاعدتاً هرجا کاربر باشد، تجربه کاربری هم هست. البته، UX فقط به دنیای اینترنت و نرم افزاری محدود نمیشود؛ ولی در دنیای دیجیتال، توجه به UX اهمیت خیلی بیشتری پیدا میکند؛ به دلیل اینکه اگر وبسایت یا برنامه شما تجربه کاربری خوبی نداشته باشد، کاربر به سرعت میتواند یک جایگزین برای سایت و نرم افزار شما پیدا کند و عملا شما از هدف خود دور می شوید.
مثلاً وقتی یک خودکار میخرید و بعداً میفهمید موقع نوشتن با آن راحت نیستید، شاید همان لحظه عوضش نکنید. اما اگر یک سایت را باز کنم که ظاهری شلوغ و پلوغ داشته باشد، یا بخواهد من را به خاطر سرعت پایینش معطل کند،یا احساس راحتی نکید، سریع از سایت خارج میشید و سراغ سایت دیگر میروید!
یک شرکت برای اینکه حواسش به تمامی این اتفاق ها باشد که این احساسهای ناخوشایند در مشتری ایجاد نشود و مشتری را از دست ندهد، نیاز به یک متخصص UX دارد. در بخش بعد قرار است راجع به کار یک طراح UX حرف بزنیم.

طراح UX چه کاری انجام می دهد؟
قبل از توضیح کار طراح UX، ابتدا باید بدانیم هدف طراحی UX چیست؟
همانطور که گفیتم هدف طراحی UX این است که تجربیات دلخواه، آسان، کارآمد و مناسب در همه زمینههای یک محصول ایجاد کند.
خب، حالا یک نفر باید باشد تا همه عناصری که این تجربه ها را ایجاد میکند، آنالیز کند. این فرد باید تحلیل کند که این محصول یا خدمت، در تمام مراحل، چه احساسی در کاربر ایجاد می کند؟ آیا چیزهایی که کاربر میخواسته، برایش فراهم شده یا نه؟ و اینکه چقدر استفاده از آن آسان اس تا بعد از این آنالیزها تصمیم بگیرد که چیزی اضافه کند یا کم کند.
کار طراح UX از وقتی که هنوز محصولی وجود ندارد شروع میشود. اولین کار او این است که مشتریها و نیاز آنها را شناسایی کند و اگر محصولات مشابهی وجود دارد، ببیند مردم چه مشکلاتی با آنها دارند.
با ارزیابی تجربههای خوب و بد بیشتر کاربران، برای هر کدام راه حلهای مختلفی را پیدا و ارائه می کند که صد البته خودش نیاز به بررسیهای علمی و فنی دارد؛ در نهایت بهترین راه، با توجه به راحتی کاربر وعلاقههایش انتخاب می شود. گاهی طراح باید خودش را جای کاربر بگذارد تا ببیند که کاربر در مورد محصولات و فضای وبسایت احساس راحتی می کند یا نه. مثلاً هنگام طراحی یک سایت یا اپلیکیشن، طراح تک تک فعالیتهایی که کاربر قرار است در آن انجام دهد را در نظر میگیرد و برای هر کدام، سادهترین، زیباترین، کارآمدترین راه را ارائه میدهد که بهترین بازخورد را داشته باشد.
فکر کنم دارید متوجه می شوید که کار طراح تجربه کاربری به این راحتیها هم نیست. این فقط یک توضیح ساده و مفهومی از این شغل پرکاربرد بود و گرنه در عمل نیاز به مهارتهای متنوعی دارد. به نظر، یک طراح UX باید، هم علم مدیریت داشته باشد هم بازاریابی و فروش!! اطلاعات فنی هم که دیگر که جای خود دارد. چون قرار است در همه مراحل توسعه محصول حضور داشته باشد.
نکته: برای خلق یک تجربه کاربری بی نظیر، داشتن هماهنگی بین بخشهای مختلف مجموعه شما و بهره گیری از متخصص های کار بلد بازاریابی، گرافیک، طراحی و هر آنچه با کاربر سر و کار دارد ضروری است.
آقای نورمن را یادتان هست که اصطلاح تجربه کاربری را ساخته بود؟
ایشان در اوایل دهه 90، به عنوان طراح UX به اپل پیوست و اولین کسی بود که چنین عنوانی در رزومه کاری خود ثبت کرد. او قرار بود همه جنبه های تجربه کاربر با یک سیستم، از شروع فرآیند با یک ایده، طراحی صنعتی، گرافیکی، رابط کاربری، تعامل فیزیکی و هر آنچه که قرار بود بر کاربر تاثیرگذار باشد را بررسی کند و بهترین راه حلها را برای ارتقا کیفیت ارائه دهد.
شاید اگر آن زمان آقای نورمن با چنین عنوانی به شرکت شما میآمد، اصلاً راهش نمیدادید و میگفتید طراح UX چه شغلی است دیگر؟ ما همچین چیزی لازم نداریم. ولی امروز میبینید که پژوهشگر یا طراح UX یک مهره کلیدی در شرکت ها می باشد؛چون همه الان به این نکته پی بردهاند که تجربه کاربر چقدر مهم است و چقدر میتواند در اعتبارشان موثر باشد.
حالا این تجربه کاربری به چه درد ما میخورد؟
برای درک اهمیت تجربه کاربری بیاید نگاهی به پژوهش آقای جنرسن که در سال 2016 انجام شده است بیندازیم. آمار نشان میدهد که 42 درصد از مراجعه کنندگان به سایت ها به دلیل پیچیدگی و دشواری دسترسی به بخشهای مختلف آن سایت، از خریدشان منصرف شده اند.
در این مطالعه، دلایلی از جمله دقیق نبودن جستجوی داخلی سایت، چینش و ترکیب غیرمنطقی منوها، نبودن فیلترهای مناسب جستجو و بهینه نبودن نمایش در موبایل از مهم ترین مسائلی بوده است که پاسخ دهندگان با آن چالش داشته اند. حالا در نظر بگیرید با همه گیر شدن استفاده از تبلت و موبایل تا چه حد نوع طراحی شما برای راحتی کاربر اهمیت پیدا می کند.

با یک مثال مسئله را روشن تر کنیم:
یک وبسایت تجاری را در نظر بگیرید. اگر سایت خیلی دیر لود شود، یا خیلی پیچیده وشلوغ باشد،باعث عصبی شدن شما میشود و تجربه خوبی نخواهید داشت. حتی احتمال اینکه اسم سایت را به خاطر بسپارید که دیگر از آن سایت استفاده نکنید زیاد است.
در مقابل یک سایت دیگر راه تصور کنید که همان محتوا را خیلی روان و راحت، در کنار هم و در صفحه خلوت و زیبایی گذاشته است و به راحتی میتوانید به هر آنچه که لازم دارید، دسترسی داشته باشید که این کار باعث می شود شما هر وقت محتوایی را پیدا کنید اول سراغ این سایت می روید.
این یعنی دو تجربه کاربری متفاوت و اثری که از استفاده از دو سایت مختلف که در ذهن کاربر باقی میماند. در ادامه همین ماجرا باید بگویم، این تجربهها و حسها آنقدر مهم هستند که روی تصمیم کاربر برای خرید و استفاده مجدد از محصولات و خدمات به شدت تاثیر میگذارد.
این مثال نشان می دهد که طراحی UX نه تنها ارزش زیادی برای کاربر دارد، بلکه برای کسب و کار و حتی نام تجاری شما اهمیت زیادی دارد.
از نظر تجاری، طراحی تجربیات کاربر، کلید اصلی رضایت مشتری و ایجاد وفاداری است. اگر استفاده از یک محصول برای کاربر ساده و لذت بخش باشد، دلش میخواهد دوباره آن را استفاده کند ولی یک کاربر ناراضی شاید هیچوقت سمت محصول شما نمی آید.
خب حالا که اهمیت UX را گفتیم،می خواهیم عوامل اثرگذار بر User Experience را بخوانیم.
یک تجربه کاربری ایدهآل باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
پاسخ به این سوال شاید در ابتدا آسان نباشد. چون طراحی تجربه کاربری برای هر محصول یا کسب و کار باید منحصر به فرد و با در نظر گرفتن جزئیات مربوط به آن باشد.
فقط به این نکته دقت کنید که در نگاه اول ممکن است این ویژگیها برای UX نباشد. ولی عمیقتر که بنگریم، میفهمیم که وجود یا عدم وجود هر یک از این موارد، UX و تجربیات کاربری را میسازد.
ویژگی اول؛ سودمند باشد
محصولی که در قالب تجربه کاربری ارائه میدهید باید نیاز مخاطب را رفع کند. باید بدانید اگر خلاء مورد نظر مخاطب پر نشود، در نتیجه انگیزه ای برای خرید محصول یا خدمات شما نخواهد داشت.
ویژگی دوم؛ قابل استفاده باشد
سیستمی که محصول یا خدمت در آن ارائه می شود باید تا حد امکان برای کاربر ساده و آسان باشد. سادگی و درک راحت کاربر از محصول را باید سرمشق کار خود قرار دهید.
ویژگی سوم؛ برای کاربر مطلوب باشد
محصول یا خدمت شما باید از نظر ظاهری جذاب باشد و در عین حال به آسانی قابل تفسیر باشد. طراحی را تا حد امکان هدفمند انجام دهید.
ویژگی چهارم؛ قابل جستجو باشد
کاربر باید بتواند محصول یا خدمات شما به راحتی پیدا کند.اگر شما دنبال چیزی بگیردید ولی پیدا نکنید، از آن صرف نظر کرده و سراغ گزینههای بعدی میروید! بنابراین اطلاعاتی که در معرض دید مخاطب قرار می دهید باید به چشم بیاید و در عین حال مرور آن ها آسان باشد. اگر کاربر مشکلی داشته باشد، باید بتواند خیلی سریع راه حل آن را در صفحه شما پیدا کند.
ویژگی پنجم؛ دسترسی پذیر باشد
دسترسی پذیری در تجربه کاربری محصول یا خدمت یعنی طراحی طوری باشد که برای همه افراد با هر توانایی قابل استفاده باشد. حتی افرادی که اختلال شنوایی، بینایی، حرکتی یا اختلال در یادگیری دارند نیز در استفاده محصولات احساس راحتی کنند. زیرا آنها هم بخشی از مخاطبان شما هستند و با در نظر گرفتن این موضوع هم به نوعی مسئولیت اجتماعی خود را ادا کردهاید.
ویژگی ششم؛ قابل اعتماد باشد
رندال تری میگوید: «اگر یکبار مرا گول بزنی، شرم بر تو. اگر برای بار دوم مرا گول بزنی، شرم بر من».
این جمله دقیقاً مفهوم قابل اعتماد بودن را برایتان روشن میکند. اگر کاربر بار اولی که از محصول یا خدمات شما استفاده کرد، به شما بی اعتماد شد، شانس دوباره به شما نمی دهد که باز اتفاق بدی که تجربه داشته باریش تکرار شود. چون برای مشتری گزینه هایی زیادی وجود دارد که جایگزین شما کند.
پس توجه به این مورد هم تا حد زیادی مهم است. هر مخاطبی انتظار دارد در مواجهه با محصول یا خدمات شما تجربهای قابل اطمینان و سرشار از اعتماد را درک کند و خلاصه اینکه در طراحی تجربه کاربری باید بتوانیم اعتماد کاربر را برای استفادههای بعدی از محصولمان جلب کنیم.

1. پژوهش
متیو ویکمن (Matthew Wakeman) در کتاب تکنیکهای عملی تحقیقات UX برای طراحی محصول بهتر، میگوید:
اگر من فقط یک ساعت برای حل یک مشکل زمان داشته باشم، دو سوم از زمان را برای فهمیدن مشکل صرف می کنم.
با توجه به این جمله، مهم ترین کار این است بفهمید که چه مشکلی را باید برطرف کنید؟
خب پس دو موضوع را در این قسمت در نظر بگیرید:
تحقیق راجع به کاربران کلید حل مشکل است
باید بدانید مشتریان شما چه کسانی هستند و به چیزهایی علاقه دارند یا چه چیزی نیازشان را برطرف می کند ؟
برای این کار می توانید نظرسنجی کنید یا اگر بخش ارتباط با مشتری دارید، از آنها کمک بگیرید. این گروه همیشه پای درد و دل مشتریها نشسته اند و اطلاعات زیادی دارند. مثالی که مطمعن اکثر شما دیده اید، کامنت هایی که افراد در شبکه های اجتماعی می گذارند. همین کامنت ها پر از تجربه هایی هستند که کاربران بعد از خرید بیان می کنند.
توجه به اهداف و چشم انداز کسب و کار فراموش نشود
باید به این نکته توجه داشته باشیم که اهداف کسب و کار و چشم اندازهایش را به دقت کنکاش کنیم تا بدانیم که مشتری قرار است چه تجربه ای را از محصول ما به دست بیاورد. این مرحله از طراحی تجربه کاربری شباهت زیاد به پروژههای تحقیقات بازاریابی دارد و بیشتر برای محصولات جدید استفاده میشود.
2. تحلیل اطلاعات
در این مرحله تلاش میکنیم، دادههایی را که از طریق مرحله اول به دست آوردیم، تحلیل کنیم. تحلیل این اطلاعات،باعث می شود که رفتار مشتری و چالش ها و نیازهای پیش روی او را در مواجهه با محصولات یا خدمات خودمان را بفهمیم و در نهایت با استفده از این اطلاعات یک تجربه کاربری خوب به مشتری ارائه بدیم.
3.طراحی کانسپت (مفهوم اولیه)
بعد از اینکه اطلاعات کافی به دست آوردیم، به دنبال خلق ایده های جدید می رویم. البته ایده هایمان باید،هم منطبق با رفتار و علایق مخاطبها و سایتمان باشد. این فرآیند تا آنجا که بتوانیم به ساده ترین و بهترین طراحی و راه حل برسیم ادامه پیدا میکند.
4. طراحی نهایی
پس از اینکه نسخه مفهومی ما تکمیل شد، آن را برای تبدیل شدن به یک سرویس جدید به دست طراحان متخصص می سپاریم. اگر فرض کنیم محصول ما قرار است یک وبسایت باشد، گرافیست باید تصمیمی که ما در مورد تجربه کاربری خودمان گرفته ایم تبدیل کند. پس از اتمام طراحی اولیه، بسته را تقدیم بخش کدنویسی میکنیم تا فرآیند استقرار طرح را انجام دهند.

تفاوت تجربه کاربری با رابط کاربری چیست؟
ممکن است این سؤال برایتان پیش بیاید که UX با UIچه تفاوتی دارد!؟
واقعیت این است که وقتی بحث تجربه کاربری میشود،UI هم وارد ماجرا میشود؛ زیرا که UI و UX هم در تعریف و هم در اجرا شباهت زیادی به یکدیگر دارند اما باز با این حال تفاوت هایی هم دارند.
رابط کاربری یا UI به مجموعه صفحات و تصاویر و چیز هایی که در وبسایت قرار داده میشود تا کاربر بتواند کار خود را انجام دهد.میتوان گفت که در UI تجربه کاربری نیز وجود دارد.
UX و UI به شدت به هم وابسته هستند و بدون هم شاید ایت خوبی از آب در نباید. شاید بخش زیادی از تجربه کاربری مربوط به کار کردن با رابط کاربری طراحی شده برای محصول یا خدمت شما باشد.
برای مثال، شلوغ بودن منوهای سایت مشکل طراحی رابط کاربری است ولی باعث ایجاد یک تجربه کاربری ناخوشایند برای کاربر میشود. پس موقع طراحی UI باید حسابی حواستان به UX ها هم باشد.

برخی از افراد متخصص، نقل قول جالبی به کار می برند:
«رابط کاربری (UI) بدون تجربه کاربری (UX) مثل این است که یک مهندس بدون اینکه در ذهن خود طرح ساختمانی را تصور کند ، نقشه کشی کند. از سوی دیگر، طراحی تجربه کاربری بدون توجه به رابط کاربری مانند استفاده از قاب یک اثر هنریست، بدون آنکه طرح مناسبی را بتوان در آن جای داد.»
پس نتیجه میگیریم که بهترین راه برای داشتن یک کسب و کار خوب باید رابط کاربری و تجربه کاربری را در کنارهم استفاده کنیم.
چند مثال از ایجاد یک تجربه کاربری خوب
MailChimp
MailChimp یک شرکت ایمیل مارکتینگ است که نماد سایتش را چهره یک میمون به اسم فردریک گذاشته است. فردریک یک موجود بامزه است که در برخی قسمتهای سایت که کاربر باید کاری انجام دهد، ظاهر میشود و با حرکات و پیامهای طنز سعی می کند ارتباط بیشتری با مخاطب داشته باشد و این کار باعث تجربه کاربری خوبی می شود.
دیجی کالا
دیجیکالا هم از سایتهای داخلی است که در تمام قسمتهای سایتش، طراحی UX بسیار خوبی دارد. از رنگ و طبقه بندی و … که در اختیار مخاطب قرار می دهد، برای تجربه و تاثیر بر کاربر فکر بسیار مناسب است.یکی از چیزهایی که در دیجیکالا در تجربه کاربری موثر است، جستجوی آسان محصولات است. دسته بندی و زیردستههای کالاها در صفحه اصلی باعث میشود که کاربر مستقیم و سریع، نیاز خود را پیدا کند.
از اینجا به بعد با طراحی تجربه کاربری چه کنیم؟
خب الان که میدانید تجربه کاربری چیست باید بدانید که چطور آن را طراحی کرد و چه تفاوتی با طراحی رابط کاربری دارد. اینکه از اینجا به بعد با تجربه کاربری را باید چه کار کنید به خود شما بستگی دارد!
پس با مطالبی که با خواندن این مقاله برای کاربرد تجربه کاربری به دست آوردید،دست به کار شوید! چون به دست آوردن یا ایجاد تجربه کاربری خوب نیازمند شناخت یک محصول وشناخت نیاز های مخاطبهای آن است در نتیجه علاوه بر مطالعه تئوری، تمرین و تجربه جدی میطلبد!چون فقط خواندن باعث نمیشود در تجربه کاربری استاد بشید.
نظرتان چیست که UX را روی همین مقاله تمرین کنیم؟ پس بگویید UX این مقاله برای شما چه بود؟ کجای مقاله را دوست نداشتید؟ نظرتان راجع به مطالب مختلف، چه بود؟